عزیزترینم برایت مینویسم
(تاتوهستی زندگی باید کرد)
......I Love you
.......I Love you
........I Love you
........I Love you
........I Love you
.......I Love you
......I Love you
.....I Love you
....I Love you
...I Love you
..I Love you
.I Love you
.I Love you
.I Love you
..I Love you
...I Love you
...I Love you
.....I Love you
......I Love you
.......I Love you
........I Love you
........I Love you
........I Love you
.......I Love you
......I Love you
.....I Love you
....I Love you
...I Love you
..I Love you
.I Love you
.I Love you
.I Love you
..I Love you
...I Love you
....I Love you
.....I Love you
......I Love you
.......I Love you
........I Love you
........I Love you
........I Love you
.......I Love you
......I Love you
.....I Love you
....I Love you
...I Love you
..I Love you
.I Love you
.I Love you
..I Love you
...I Love you
.....I Love you
......I Love you
.......I Love you
........I Love you
........I Love you
........ I Love you
.......I Love you
......I Love you
.....I Love you
....I Love you
...I Love you
..I Love you
..I Love you
.I Love you
.I Love you
..I Love you
...I Love you
....I Love you
.....I Love you
......I Love you
.......I Love you
.......I Love you
........I Love you
........I Love you
........I Love you
.......I Love you
......I Love you
.....I Love you
....I Love you
...I Love you
..I Love you
.I Love you
.I Love you
.I Love you
..I Love you
...I Love you
...I Love you
.....I Love you
......I Love you
.......I Love you
........I Love you
........I Love you
........I Love you
.......I Love you
......I Love you
.....I Love you
....I Love you
...I Love you
..I Love you
.I Love you
.I Love you
.I Love you
..I Love you
...I Love you
....I Love you
.....I Love you
......I Love you
.......I Love you
........I Love you
........I Love you
........I Love you
.......I Love you
......I Love you
.....I Love you
....I Love you
...I Love you
..I Love you
.I Love you
.I Love you
..I Love you
...I Love you
.....I Love you
......I Love you
.......I Love you
........I Love you
........I Love you
........ I Love you
.......I Love you
......I Love you
.....I Love you
....I Love you
...I Love you
..I Love you
..I Love you
.I Love you
.I Love you
..I Love you
...I Love you
....I Love you
.....I Love you
......I Love you
.......I Love you
ادامه...
می سوزم از فراقت روی از جفا بگردان هجران بلای ما شد یا رب بلا بگردان مه جلوه می نماید بر سبز خنگ گردون تا او به سر در آید بر رخش پا بگردان مر غول را برافشان یعنی به رغم سنبل گرد چمن بخوری همچون صبا بگردان یغمای عقل و دین را بیرون خرام سرمست در سر کلاه بشکن در بر قبا بگردان ای نور چشم مستان در عین انتظارم چنگ حزین و جامی بنواز یا بگردان دوران همی نویسد برعارضش خطی خوش یا رب نوشته ی بد از یار ما بگردان حافظ ز خوبرویان بختت جز این قدر نیست گر نیستت رضایی حکم قضا بگردان
گاه یک لبخند انقدر عمیق میشود که گریه می کنیم گاه یک نغمه انقدر دست نیافتنی میشود که با ان زندگی می کنیم گاه یک نگاه انچنان سنگین میشود چشمانمان رهایش نمی کند گاه یک عشق انقدر ماندگار می شود که فراموشش نمی کنیم
دیگر حرفی نخواهم زد . گویی مهر سکوت بر لبانم زده اند و من چاره ای جز خیره شدن به قاب عکس خالی و خاک گرفته تو ندارم . اشکها مجالم نمیدهند قاب عکسی که روزی میشد بهار را از آن حس کرد دیگر طراوت و شادابی ندارد . با رفتنت لبخند نیز از لبهای ما رخت بستند .
آنگاه که غرور کسی را له می کنی، آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی، آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی، آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ، آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی، آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری می خواهم بدانم، دستانت رابسوی کدام آسمان دراز می کنی تابرای خوشبختی خودت دعا کنی؟
روزگار ما وفا با ما نداشت طاقت خوشبختی دل ما را نداشت پیش پای ما سنگی گذاشت بی خبر از مرگ ما پروا نداشت آخر این غصه هجران بودو بس حسرت رنج و فراوان بودو پس......
میدونم دلت گرفته،من برات سنگ صبورم، مثل تو از هم دورم،واسه من زندگى سرده! نکنه تو هم غریبى؟ کاش میشد اشکاتو پاک کرد،بمیرم تو هم بریدى چه تبسم قشنگى وقتى به غم ها بخندى آخه ارزشى نداره دل به این دنیا ببندى نازنین دنیا همینه اون که خوب بود بدترینه
سلام دوست عزیز موافقم لینکت میکنم لینکم کن با نام دالان دلتنگی مهتاب
می تَراوَد مَهتاب می درخشد شَب تاب، نیست یک دَم شِکَنَد خواب به چشمِ کَس ولیک غَمِ این خُفته ی چند خواب در چشمِ تَرَم می شکند. نگران با من اِستاده سَحَر صبح می خواهد از من کز مبارکْ دَمِ او آوَرَم این قومِ به جانْ باخته را بلکه خبر
در جگر لیکن خاری از رَهِ این سفرم می شکند... نیما یوشیج
سلام آجی سحرم خوبی؟
آره اون وبم درمورد حجابه
درست شده میتونی مطالب رو ببینی
راستی گفتی خبرت کنم بدیل وسیله مفتی خر هستم بگم...
بروز رسانی شدم.
salam


maNmo0n ke sar zadin
link shodin aziz....niazi nist mao link konid..man dg
up nemikonam
da panahe hagh
سلام عزیز ممنون که بهم سر زدی من شما رو لینکیدم اگه مایلی منو با اسم(رضا جون و زهرا جون)entezar بلینک موفق باشی.وبلاگت عالیه عزیزم.
• • نام شعر : خراب
فرسود پای خود را چشمم به راه دور
تا حرف من پذیرد آخر که :زندگی
رنگ خیال بر رخ تصویر خواب بود.
دل را به رنج هجر سپردم، ولی چه سود،
پایان شام شکوه ام.
صبح عتاب بود.
چشمم نخورد آب از این عمر پر شکست:
این خانه را تمامی پی روی آب بود.
پایم خلیده خار بیابان .
جز با گلوی خشک نکوبیده ام به راه.
لیکن کسی ، ز راه مددکاری،
دستم اگر گرفت، فریب سراب بود.
خوب زمانه رنگ دوامی به خود ندید:
کندی نهفته داشت شب رنج من به دل،
اما به کار روز نشاطم شتاب بود.
آبادی ام ملول شد از صحبت زوال .
بانگ سرور در دلم افسرد، کز نخست
تصویر جغد زیب تن این خراب بود.
می سوزم از فراقت روی از جفا بگردان
هجران بلای ما شد یا رب بلا بگردان
مه جلوه می نماید بر سبز خنگ گردون
تا او به سر در آید بر رخش پا بگردان
مر غول را برافشان یعنی به رغم سنبل
گرد چمن بخوری همچون صبا بگردان
یغمای عقل و دین را بیرون خرام سرمست
در سر کلاه بشکن در بر قبا بگردان
ای نور چشم مستان در عین انتظارم
چنگ حزین و جامی بنواز یا بگردان
دوران همی نویسد برعارضش خطی خوش
یا رب نوشته ی بد از یار ما بگردان
حافظ ز خوبرویان بختت جز این قدر نیست
گر نیستت رضایی حکم قضا بگردان
تیکه کلاممه
کفشــ هایمــ کهــ جفتــ میــ شــود
دلمــ هوایــ رفتنــ میــ کنــد....
کــودکـانهــ بیــ قــرار تــو میــ شومــ....
بیــ آنکهــ فکــر کنمــ تــو دلتنگمــ هستیــ یــا نهـــ؟!
سلام باشه حتما خبرت میدم با افتخار لینکم شدی
باشه گلم
منتظر هیچ دستی در هیچ جای این دنیا نباش …
اشکهایت را با دستهای خودت پاک کن ؛ همه رهگذرند
آمدم امشب به میخانه تمنایت کنم
من نمیخواهم،بیا ساقی تماشایت کنم
بیقرارم ساقی از میخانه بیرونم مکن
کرده ام می را بهانه تا تماشایت کنم . .
گاه یک لبخند انقدر عمیق میشود که گریه می کنیم
گاه یک نغمه انقدر دست نیافتنی میشود که با ان زندگی می کنیم
گاه یک نگاه انچنان سنگین میشود چشمانمان رهایش نمی کند
گاه یک عشق انقدر ماندگار می شود که فراموشش نمی کنیم
عزیزم لینک شدی
برا چی پروفایل نداری سحر جون؟
من عزیزم لینک نمیکنم ...اما سر میزنم بهت... شمام نلینکیدی نلینکیدی!
فدات
بچه بودیم بستنی هایمان را گاز میزدند قیامت به پا میکردیم!
چه بیهوده بزرگ شدیم!
روحمان را گاز میزنند....
و تنها میخندیم.....
دیگر حرفی نخواهم زد .
گویی مهر سکوت بر لبانم زده اند
و من چاره ای جز خیره شدن به قاب عکس خالی و خاک گرفته تو ندارم .
اشکها مجالم نمیدهند قاب عکسی که روزی میشد
بهار را از آن حس کرد دیگر طراوت و شادابی ندارد .
با رفتنت لبخند نیز از لبهای ما رخت بستند .
آنگاه که غرور کسی را له می کنی،
آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی،
آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی،
آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ،
آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی،
آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری
می خواهم بدانم،
دستانت رابسوی کدام آسمان دراز می کنی تابرای
خوشبختی خودت دعا کنی؟
روزگار ما وفا با ما نداشت
طاقت خوشبختی دل ما را نداشت
پیش پای ما سنگی گذاشت
بی خبر از مرگ ما پروا نداشت
آخر این غصه هجران بودو بس
حسرت رنج و فراوان بودو پس......
به خاطر دوست داشتن خجالت نکش ! کسی که باید خجالت بکشه ، اون کسیه که می دونه دوستش داری و دوست داشتن بلد نیست !
سفر از فاصله ی دور حکایت دارد خسته با رفتن احساس رفاقت دارد
چه صمیمانه به درگاه خدا گویم که دلم از دوری دوست شکایت دارد
شگفتـــــــا
وقتی کـــــه بــــود ، نمــــی دیدم
وقتی می خــــوانــــد ، نمی شــنـــــیــــدم
وقــــتــــی دیــــــدم ... کـــه نــــــبــــــود
وقتی شنــــــــیـــدم ....که نــخــــوانـــــــد
زندگی تعداد نفسهایی نیست که میکشیم
بلکه تعداد لحظات خوبی است که در ان به سر میبریم.
ﭼﻪ ﺧﻮﺏ ﻣﯽ ﺷﺪ ﺗﻮ ﻫﻤﯿﻦ ﺭﻭﺯﺍ ﺧﺪﺍ ﻣﯿﻮﻣﺪ ﯾﻪ ﻣﺎﭼﻢ ﻣﯽ ﮐﺮد ، یه چایی می زدیم ، بعد می گفت این چند وقت داشتم بات شوخی می کردم ببینم جنبشو داری یا نه !
سوختن با تو به پروانه شدن می ارزد
عشق این بار به دیوانه شدن می ارزد
گر چه خاکسترم و هم سفر باد ولی
جستجوی تو به بی خانه شدن می ارزد
دلـــم یک شــب ِآروم میخــــواد ... بــا آهنگــــی رومــــــانتیک... ✿
چنــــد تا شمــــــع ... و یک عالمــــــه تــــو...
که بــه دنیــــا بگـــــــم ... خــــداحـــــافـــــــظ ... ...
دنیــای مــن کســــی ست... که در آغـــــوشش جــان میدهــــم...
یعنـــی " تــــــــــــــــو "
من که گفتم این بهار افسردنی است من که گفتم این پرستو مردنی است
من که گفتم ای دل بی بند و بار عشق یعنی رنج ، یعنی انتظار
آه عجب کاری به دستم داد دل هم شکست و هم شکستم داد دل
منم که تا تو نخوابی نمیبرد خوابم
تو درد عشق ندانی، بخواب آسوده
ز ریشه کندن این دل تبر نمیخواهد
به یک اشاره میافتد درخت فرسوده
شب و روزم گذشت به هزار آرزو
نه رسیدم به خویش، نه رسیدم به او
نه سلامم سلام، نه قیامم قیام
نه نمازم نماز، نه وضویم وضو
دل اگر نشکند به چه ارزد نماز
نه بریز اشک چشم، نه ببر آبرو
نه به جانم شرر، نه به حالم نظر
نه یکی حسبحال، نه یکی گفتوگو
نه به خود آمدم، نه ز خود میروم
نه شدم سربلند، نه شدم سرفرو
همه جا زمزمه است، همه جا همهمه است
همه جا «لاشریک... »، همه جا «وحده... »
نبرد غیر اشک، دل ما را به راه
نکند غیر آه، دل ما را رفو
نشوی تا حزین هله با مِی نشین
هله سر کن غزل، هله تر کن گلو
به سر آمد اجل، نسرودم غزل
همهاش هوی و های، همهاش های و هو
هله امشب ببر به حبیبم خبر
که غمش مال من، که دلم مال او
هله از جانِ جان، چه نوشتی؟ بخوان !
هله گوش گران! چه شنیدی؟ بگو !
بِبَریدم به دوش، به کوی میفروش
که شرابم شراب، که سبویم سبو
به من میگفت : آنقدر دوست دارم که اگر بگویی بمیر می میرم
باورم نمی شد . . . فقط برای یک امتحان ساده به او گفتم بمیر . . . !
سالهاست که در تنهایی پژمرده ام کاش امتحانش نمی کردم
میدونم دلت گرفته،من برات سنگ صبورم، مثل تو از هم دورم،واسه من زندگى سرده! نکنه تو هم غریبى؟ کاش میشد اشکاتو پاک کرد،بمیرم تو هم بریدى چه تبسم قشنگى وقتى به غم ها بخندى آخه ارزشى نداره دل به این دنیا ببندى نازنین دنیا همینه اون که خوب بود بدترینه
سلام دوست عزیز موافقم لینکت میکنم لینکم کن با نام دالان دلتنگی مهتاب
البته چرا که نه!!
لینک شدی عزیزم
چیو بدم؟؟
اسمم نیلوفر
سنم 16
فریدونکنار زندگی میکنم
هر سوالی دوست داری بپرس
مازندران, فریدونکنار
ببخشید چی بدم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خواهش میکنم
هر سوالی یادت اومد بپرس
امروز بعد از ظهر اپ میکنم
خب فدات نمیگی جوون مردم هنگ میکنه از دست میره
مممممممممممممهههههههههههتتتتتتتتتتاااااااااااببببمممم
بوس بوس بای
می تَراوَد مَهتاب
می درخشد شَب تاب،
نیست یک دَم شِکَنَد خواب به چشمِ کَس ولیک
غَمِ این خُفته ی چند
خواب در چشمِ تَرَم می شکند.
نگران با من اِستاده سَحَر
صبح می خواهد از من
کز مبارکْ دَمِ او آوَرَم این قومِ به جانْ باخته را بلکه خبر
در جگر لیکن خاری
از رَهِ این سفرم می شکند... نیما یوشیج
slm merc az hozoret mamnonam are ba tabadol movafegam shoma mano be esme
عاشقانه و غمگین(هادی تکتاز)
link kon bad behem bego ba che esmi belinkamet
باشه موافقم
سحر جان توی پروفایل وبلاگم درباره خودم نوشتم
متولد 10/01/1360
دل خوشم با غزلی تازه همینم کافی ست
تو مرا باز رساندی به یقینم کافی ست
قانعم،بیشتر از این چه بخواهم از تو
گاه گاهی که کنارت بنشینم کافی ست
گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم
گاهی از دور تو را خوب ببینم کافی ست
آسمانی! تو در آن گستره خورشیدی کن
من همین قدر که گرم است زمینم کافی ست
من همین قدر که با حال و هوایت گهگاه
برگی از باغچه ی شعر بچینم کافی ست
فکر کردن به تو یعنی غزلی شور انگیز
که همین شوق مرا، خوب ترینم! کافی ست ...
راستی گفته بودی لینکت کردم ولی میبینم توی لیست پیوندهای وبلاگت نیستم
وبت خیلی نازه مرسی
آره حتما
دلم یک کوچه می خواهد بی بن بست...
و بارانی نم نم...
و....
... ...
یک خدا که کمی با هم راه برویم...
bad nis
دیگر نکنم ز روی نادانی قربانی عشق او غرورم را
شاید که چو بگذرم از او یابم آن گم شده شادی و سرورم را