به "سگ" استخون بدی ..
دورت میگرده
واست دم تکون میده !!!
من به تو "دل " داده بودم ... لعنتـــــــــــــــــــی !!!!!
هر آهنگی که گوش میدهم ،
به هر زبانی که باشد ، بغضم را میشکند . . .
نمی دانم . . .
بغضم به چند زبان زنده دنیا مسلط است !!
کلاغ جان!
قصه من به سر رسید...
سوار شو!
تو را هم تا خانه ات می رسانم...
گاه دلتنـــــــگ می شوم دلتنـگتر از تمام دلتنگـــــــــی ها
حسرت ها را می شمارم
و باختن ها
وصدای شکستن را
نمیدانم من کدامین امید را ناامید کردم..
وکدام خواهش را نشنیدم
وبه کدام دلتنگی خندیدم
که چنین دلتنگــــــــــــــــم..
گاه دلتنـــــــگ می شوم دلتنـگتر از تمام دلتنگـــــــــی ها
حسرت ها را می شمارم
و باختن ها
وصدای شکستن را
نمیدانم من کدامین امید را ناامید کردم..
وکدام خواهش را نشنیدم
وبه کدام دلتنگی خندیدم
که چنین دلتنگــــــــــــــــم..
نمیدانم چرا چشمانم گاهی بی اختیار خیس می شوند
می گویند حساسیت فصلی است
آری من به فصل فصل این دنیای بی تو حساسم
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
┊ ┊ ┊ ┊ ☆
┊ ┊ ┊ ★
┊ ┊ ☆
┊ ★
☆
^^^^^^^^#####################^^^^^^^^^^
^^^^^^######^^^^^^^^^^^^^######^^^^^^^^
^^^^^#####^^^^^^^^^^^^^^^^^######^^^^^^
^^^^####^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^#####^^^^^
^^^####^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^#####^^^^
^^####^^^^^####^^^^^^^^^###^^^^^###^^^^
^^###^^^^^######^^^^^^^###^^^^^^####^^^
^####^^^^^######^^^^^^###^^^^^^^^###^^^
^###^^^^^^^####^^^^^^###^^^^^^^^^####^^
^###^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^###^^
^###^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^###^^
^###^^^^##^^^^^^^^^^^^^^^^^##^^^^^###^^
^###^^^^###^^^^^^^^^^^^^^^^##^^^^####^^
^####^^^^###^^^^^^^^^^^^^^###^^^^###^^^
^^###^^^^####^^^^^^^^^^^####^^^^####^^^
^^####^^^^#####^^^^^^^#####^^^^^###^^^^
^^^####^^^^###############^^^^#####^^^^
^^^^####^^^^^###########^^^^^#####^^^^^
^^^^^#####^^^^^^^^^^^^^^^^^######^^^^^^
^^^^^^#########################^^^^^^^^
سلـــــــــــــــــــــــــــــــام بروبچ گل گلاب
پست جدیدمون صندلیه داغــــــــــه
تو این پست به همه سوالاتی که درباره ما دارین جواب میدیم
خوشحال میشیم بیاید و بی معرفـــــتی نکنید
قشنگ بود عزیزم.راستی عیدگذشته مبارک
قرار نیست که همیشه من خوش باشم
پارسال من خوش بودم از اینکه در کنارت هستم
امسال دیگری خوش است برای با تو بودن
و سالِ بعد یکی دیگر
از تلاش دست نکش
که چشم ملتی به توست!!!!!!!!!!!!!!!!!
باسلام
من از ابراز محبت شما ممنونم
نداشتن شما برام غم هست و داشتن شما ارزوی من!
سایه تون بر قرار
نمیدانم!
دل من نازک است
یا چشمان تو تـــــــــــیز!
هر گاه نگاه به تو می دوزم
بند دلم
پاره می شود!
خوش به حال آنکه قلبش مال توست
حال و روزش هر نفس، احوال توست
خوش به حال آنکه چشمانش تویی
آرزوهایش همه آمال توست
آنکه دستش تا ابد در دست تو
کوچ او از غصه ها با بال توست
من خطاکارم خداوندا، ولی
دیدگانم تا ابد دنبال توست
مهسی که اومدی
کآشْ حَدِاَقَلْ جَوآنْمَرْدےْ مےْ کَردےْ . . . . . .
وَ مَهــْـرَبآنےْ اَمْ رآ بَهآنه ے رَفْتَنَتْ نِمےْ کَردےْ . . . . . .
تآ مَـטּْ مَجْبُورْ نَشَوَمْ هَرْ رُوزْ سَنْگْ رآ نِشآטּِ دِلَمْ بدَهَمْ . . . . . .
وَ بگُویَمْ اَگَرْ مِثْلِ ایـטּْ بُودےْ . . . . . . او نِمیرَفْتْ . . .
این روزها زیــــــــادی ساکت شــــــــــده ام ،
نمی دانــــــم چـــــــرا حرفــــــــهایم،
به جـــــــــــــای گلو
از چشمهایم بیرون می آیند
مردم شهری که همه در آن می لنگند
به کسی که راست راه می رود می خندند
خیانت تنها این نیست که شب را با دیگری بگذرانی
خیانت تنها این نیست که دستت را در خفا دردست دیگری بگذاری
خیانت میتواند دروغ دوست داشتن باشد
آرامش چیست ؟
نگاه به گذشته و شکر خدا
نگاه به اینده و اعتماد به خدا
نگاه به اطراف و جستجوی خدا
نگاه به درون و دیدن خدا
لحظه هایت سر شار از بوی خدا . . .
می دانم که هر روز می بینی مرا
می بینی ام راستی؟!
می دانم که چهره ام را می شناسی
می شناسی ام راستی؟!
می دانم که مهربانی ات
گاه می تابد بر لحظه های بسترم
گاهی می درخشد گرمای نگاهت
می تابی آیا هرگز
بر بستر گونه های بارانی ام؟!
من با انگیزه های زیستنی جاوید
لحظه های حضور ترا
همیشه طلب کرده ام.
اِمشبـــ بــﮧ میهمــانے تــو مے آیـَـمـــ
نــﮧ چشــماטּ فریــبَنـבهـ اتــــ
و نــﮧ لبــاטּ تَبـבارتـــ را مے خـواهـَـمـــ
مـَـرا آغـُـوشے بــﮧ وُسـعتـــ בستــانتـــ کافــے ستــــ
בلـَـمـــ گــرفــتــﮧ
غــمــ هــایمـــ را بــغل کــטּ
از پنجره ی روزگار؛
به درخت عمر که می نگرم؛
خوش تر از یاد عزیزان؛
ثمری بر آن نیست ...
زندگی باور میخواهد
آن هم از جنس امید
که اگر سختی راه
به تو یک سیلی زد
یک امید از ته قلب به تو گوید
که خدا هست هنوز....
در بـــــــــاز شـــــــُد...
حــــــــَتما بـــاد شـــــُوخیـــــــــشــ گــِرفـــــــتـــه...
مــَســـــــــــــــخـَره!
ادآے آمـــــدنــــَت را در مـــــے آوَرَد
مطمئنا شیطون شیطون بوده
بعله اینطوریاست!!!
گــاه مـی تــوان تمــام زنـــدگــی را
در آغوش گِـرفـت ،
اگـــَــــــــر ...
تَمــان زنــدگیـت " یکـــ نَفـَـر " بــاشـــد . . .
به اعتماد هیچ شانه ای اشک نریز؛
به اعتبار هر اشکی هم شانه نباش ...!
خوب من گفتم : bf داری

تو گفتی :
عاشقم وعشقمم تورو دوست دارم
بالا خره نفهمیدم bf شما منو دوست داره یا تو منو دوست داری یا اشتباه تایپی بود
منم مردم این قدر اینو گفتم تو هم هیچی نگفتی
خواهشا جواب بده
زندگی شبیه شعریست
قافیه هایش با من ، ” تو ” فقط همیشه ردیف باش !
عجب!!!
این زندگیه نمیشه کاریش کرد با دل آدما
پس چی؟
حیف که شارژ اینترنتم تمام شده ور نه یک حالی ازت میگرفتم که دیگه به من نگی دیونه
جمله بندیت هم درست کن
تو کیستی؟
هان؟
یادم آمد....
تو همانی که روزی با پاهایت آمدی
و نماندی و رفتی!!!
و من...
و من همانم
که روزی با دلم آمدم و ماندم و ماندم
من رفتم دیر اومدی خداحافظ
از تمام دنیا
یک صبح سرد
یک چای داغ
و یک صبح بخیر تو
برایم کافی ست . . .
وقتی تو نیستی
شادی کلام نامفهومیست
و «دوستت میدارم» رازیست
که در میان حنجرهام دق میکند
و من چگونه بیتو نگیرد دلم
اینجا که ساعت و
آیینه و
هوا
به تو معتادند..
گــــاهــــی بـَــراتـــــ مــُـهــِـم نــیــسـتــــــ
فــِلانـــی چـــی نــِـوشـــتهِ
نـــاخُــودآگــــــاه تـــــا اِســمِــشــو مــیــبـیـنی
لایــــــــــکــــــــ مـــیــــــزَنـــــی
چـــُــونــــــــ اونــــــ آدمــُــو دوســـتـــــ داری
اِنــــگار بـــــا لایــــکـِــتـــــــ مــیــخـــوای بــِهـِشــــ بـــِگـی کـــِ
بـــِـبــیــنــــــ تـُــو هــــَـرچـــی مــــیــخـــوای بــِـنـِـویــــس
وَلـــــی فـَـــقـَــط بـــــــــــاش . . .
وقتی چشمـ ـانمــ را روی همــ می گذارمـــ
خوابـــ مـ ـرا نمی بــ ـرد
تــ ـو را می آورد !
از میانــ فرسنگــــ ها
فاصلـ ـ ـهـ ...!
ممنون از نظر زیبات عزیزم
برای اینکه جواب سوالتوبدنی برو ادامــــــــــــــــــــــــــه مطلب
به دلتنگی هایمـــ دست نزن
می شکند بغضــمـــــ یک وقت !!
آنگاه غرقـــــ می شوی
در سیلابـــــ اشکهایی که
بهانه ی روانــــــ شدنش هستی !! ..
خدایا, تـمـام خنده های تلخ امروزم را می دهم ،
یکی از آن گریه های شیرین کودکیم را پس بده
به دیدن آمده بودم دری گشوده نشد
صدای پای تو ز آنسوی در ، شنوده نشد
سرت به بازوی من تکیه ای نداد و سرم
دمی به بالش دامان تو غنوده نشد
لبم به وسوسه ی بوسه دزدی آمده بود
ولی جواهری از گنج تو ربوده نشد
نشد که با تو برآرم دمی نفس به نفس
هوای خاطرم امروز مشکسوده نشد
به من که عاشق تصویرهای باغ و گلم
نمای ناب تماشای تو نموده نشد
یکی دو فصل گذشت از درو ، ولی چه کنم
که باز خوشه ی دلتنگیم دروده نشد
چه چیز تازه در این غربت است ؟ کی ؟ چه زمان
غروب جمعه ی من بی تو پوک و پوده نشد ؟
همین نه دیدنت امروز - روزها طی گشت
که هر چه خواستم از بوده و نبوده نشد
غم ندیدن تو شعر تازه ساخت . اگر
به شوق دیدن تو تازه ای سروده نشد
بر تن عریان شهرم باز باران می کشم
باغ های سبز گلهای فراوان می کشم
کوچه هایش را پُراز آوازهای نقره ای
بعد دل را زیر بارانش پریشان می کشم
دور دور از دست های فتنه جوی زندگی
من برای خود فقط یک عشق پنهان می کشم
این دل در آرزوی دیدنت را باز هم
در گریز از روزهای سرد انسان می کشم
نیستی اما ، تو را در هر زمانی گشته ام
بی تو دیگر من خودم را سرد و بی جان می کشم
ای دل ای ... با غم بزن این نی لبک ها را که من
باز هم در آسمانم ابر باران می کشم
وَقتـے که رَفتی
با دیدن هـَر صـَحنـه عـاشقانه اے
احسـاس یـک پـَرانتـز را دارَم
که هـَمه اتفاق هـاے خـوب خـارج از آن می اُفــتَد ...!!!
ببخشید مسافرت بودم باز
عشق هایتـ را مثل
کانال تلویزیون عوضـ میکنــے
و افتخار میکنــے
که عشق برایتـ این چنین استـ !
و من میخندم …
به برنامه هایــے که هیچکدام ،
ارزش دیدن ندارنـد . .
از این شب های بی پایان،
چه می خواهم به جز باران
که جای پای حسرت را بشوید از سر راهم
نگاه پنجره رو به کویر آرزوهایم
و تنها غنچه ای در قلب سنگ این کویر انگار روییده...
به رنگ آتشی سوزان تر از هرم نفسهایت،
دریغ از لکه ای ابری که باران را
به رسم عاشقی بر دامن این خاک بنشاند
نه همدردی،
نه دلسوزی،
نه حتی یاد دیروزی...
هوا تلخ و هوس شیرین
به یاد آنهمه شبگردی دیرین،
میان کوچه های سرد پاییزی
تو آیا آسمان امشب برایم اشک می ریزی؟
ببارو جان درون شاهرگ های کویر آرزوهایم تو جاری کن
که من دیگر برای زندگی از اشک خالی و پر از دردم
ببار امشب!
من از آسایش این سرنوشت بی تفاوت سخت دلسردم.
ببار امشب
که تنها آرزوی پاک این دفتر
گل سرخی شود روزی!
ودیگر من نمی خواهم از این دنیا
نه همدردی،
نه دلسوزی،
فقط یک چیز می خواهم!
و آن شعری
به یاد آرزوهای لطیف و پاک دیروزی...
عـــاشــق دلفســـرده ام آتش ِ جــان ِ من چه شد؟
ســـوز ِ درون ِ من چه شد شور ِ نهان ِ من چه شد؟
برده مـــرا کشـان کشــان ایـــــن دل ِ زار ِ خونفشان
تا دل ِ شهر ِ خامشــــان نام و نشان ِ من چه شد؟
جنگــــی ِ در شکستــه ام زار و نــــزار و خستـــه ام
بــا دل و دســت ِ بسـته ام تیغ ِ زبان ِ مـن چه شد؟
خــانه به کـــام ِ دزد و مــن بســـته لبی ، ز بیم ِ تن
بـر سـر ِ خلق انجمـــن شــور و فغان ِ مـن چه شد؟
بیـــنم و ، هــای و هـو کــنم خیــزم و جستجو کنـم
تـا بـه ستیــــزه رو کـــنم تیر و کــمان ِ من چه شد؟
رانــــده ی بی پناهیـــم رنجــــه ی بــــی گـــناهیم
در تب ِ ایـــن تباهیـــم شــادی ِ جان ِ من چه شد؟
دل هــمه ســاله ، زار ِ غم جان همه روزه در ستم
با همه تاج و تخت ِ جم ، فر ِ کیان ِ من چه شد؟
... و داستان غم انگیزیست
دستی که داس را برداشت
همان دستیست که یک روز در مزرعه گندم کاشت ...
به قلب هایمان هشدار دهیم/
حتی در آسمان تیره و ابری هم /
می توان ستاره پیدا کرد /
حتی از دریای خروشان و توفانی هم /
می شود ماهی گرفت/
اگر آب نیست و آفتاب بی رمق است/
می توان حتی گل و درخت را در حافظه کاشت!!/
و برگ و بارشان را به تماشا گذاشت.../
تنها باید به چشم هایمان بیاموزیم/
که زیبایی ها را جست و جو کنند .../
به گوش هایمان یاد بدهیم/
که زمزمه های مهربانی را بشنوند.../
به قلب هایمان هشدار دهیم/
که جز برای محبت و عشق نتپند... ./
خوشا صبحی که چون از خواب خیزم
به آغوش تو از بستر گریزم
گشایم در به رویت شادمانه
رخت بوسم ، به پایت گل بریزم.
جانان نظری کو ز وفا داشت ندارد
لطفی که از این پیش به ما داشت ندارد
رحمی که به این غمزدهاش بود نماندست
لطفی که به این بی سرو پا داشت ندارد
آن پادشه حسن ندانم چه خطا دید
کان لطف که نسبت به گدا داشت ندارد
گر یار خبردار شود از غم عاشق
جوری که به این قوم روا داشت ندارد
وحشی اگر از دیده رود خون عجبی نیست
کان گوشهی چشمی که به ما داشت ندارد
سحر جانم ،، سلام دوست خوب من
مرسی که به من سر زدی
ممنون از شعر های قشنگت
من همیشه به فکر تو هستم.
مگه میشه آدم دوست نازنینی مثل تو رو فراموش کنه.
ممنون که به من لطف داری و به فکر من هستی.
ممنون
شبت بخیر عزیزم