-
وبلاگ جدید
شنبه 28 بهمنماه سال 1391 13:44
ســـــــــلام بچه ها........شتــــــــــطورید؟؟؟؟ عرضـــــــــــم به حضــــــــــورتون میخـــــــــواستم بگـــــــــم منو عشـــــــــقم یه وب باهم دیگه درســــــــت کردیــــم......خوشــــــــحال میشـــــــم بهمـــــــــون ســــــر بزنید.........هر کـــــــی اومد بگـــــــه که لینـــــــکش کنــــــــیم..... اینم...
-
مسیج های احساسی...
جمعه 13 بهمنماه سال 1391 18:07
دستم را بگیر . . . ! ببر . . . ! به دور دست هایی که در دسترس هیچ . . . ! دستی نباشم . . . ! شبی از شبها تو به من گفتی که شب باش ! من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم بود ، به امیدی که تو فانوس شب من باشی . . . ز چشمت چشم آن دارم ، که از چشمم نیاندازد به چشمانی که چشمانم ، به چشمان تو مینازد زکات چشم ، چشمی سوی چشم ما...
-
سلامی دوباره...
شنبه 30 دیماه سال 1391 14:45
صلاااااااااام.......شتورید؟ ؟؟اظ همه ی دوثطای گلم طشکر میکنم که به یادم بودن .......نضدیکه صه ماه بود که نطم قتع بود ...دیگه به بذرگواریه خودطون ببشخید ....دوووووووووووثطون دارم ...... اینم از آپ جدیدم........ چه مسخره بود سوالهای امتحانی که : لطفاجای خالی راپرکنید... من اگرمیتوانستم جای خالی توراپرمی کردم.. زمستان...
-
قطعات عاشقانه3
یکشنبه 23 مهرماه سال 1391 15:51
نمی دونی کنار تو چه حالی داره بیداری بزار باور کنم امشب تو هم حال منو داری نمـیدونـی چـه آشـوبـم ... از این آرامـش خونــــه از ایـن رویــای شیرینی ... که میدونم نمی مـونــه چقد این حس من خوبه ... همین که از تو میمیرم همین که هر نفس امشب ... هوامو از تو میگیرم نیمــه ی گـمشــده ام نیستـی که بـا نیمـه ی دیگــر به...
-
های...بای
یکشنبه 9 مهرماه سال 1391 17:52
سلام بچه ها چطورید؟؟؟؟؟؟؟ ببخشید من چندروزی بود که نیومده بودم درگیر درس ودانشگاه بودم............با عرض پوزش.... ......خب دیگه من کمتر اپ میکنم از دوستای گلم تشکر میکنم که به یادم بودن از همشون ممنونم......... شاید این اخرین اپم باشه شایدم...........معلوم نی ولی میدونم دیگه خیلی خیلی کم میام.......امیدوارم فراموشم...
-
افعال انتظار...
چهارشنبه 29 شهریورماه سال 1391 15:06
آمدن را که صرف می کنم فقط می شود یک فعل ..... بیا ..... بیا ..... بیا ..... بیا ..... بیا ..... بیا خیال نکن که "تو" برایم همه کسی نه!! "من" شناسه تمام افعال انتظارم
-
قحطی عاطفه...
شنبه 25 شهریورماه سال 1391 14:36
مترسک را دار میزنند به جرم دوستی با پرنده ای که مبادا تاراج مزرعه را به بوسه ای فروخته باشد... وراست میگفت شاعر:اینجا قحطی عاطفه است.. (عشقم عاشق این متنه واسه همین گذاشتمش تو وبم.........و از اینجا داد میزنم......... هادیم دوست دارم)
-
معجزه ی عشق
دوشنبه 20 شهریورماه سال 1391 17:22
مثل کشیدن کبریت در باد دیدنت دشوار است من که به معجزه ی عشق ایمان دارم می کشم آخرین دانه ی کبریتم را در باد هر چه بــــــادا بــــــــــاد!
-
شب ظلمانی...
جمعه 17 شهریورماه سال 1391 14:40
(از دوستای گلم ساناز،مهتاب،ملیکا،حسن.........مخصوصا دوست عزیزم علیرضا ممنونم که به یادم بودن......امیدوارم که بتونم مهربونیشونو جبران کنم) منـــ در این تیره شبـــ ظلمانی پـــــــرم از دلتنگی و گرفته استـــــ دلمـــ و چـــــــــه درد آور و آرام وحزینــــــ هجر چشمان قشنگ تو مـــــــرا می شکند نقش ویرانی رویـــــــای...
-
وداع....
شنبه 4 شهریورماه سال 1391 15:17
سلام بچه ها......................سحر بلا اومده....... .البته شما منو با این اسم نمیشناسید...............درواقع این لقبمه....ولی به قول دوستم (جوجو بلا) میگه تو که بلا نیستی سونامی هستی............ خب حالا بذگریم.............اومدم که بگم........بگم........بگم.........که میخوام دار فانی رو وداع بگم........... (خدا نکنه...
-
دلنوشته های عاشقانه....
جمعه 27 مردادماه سال 1391 16:40
به "سگ" استخون بدی .. دورت میگرده واست دم تکون میده !!! من به تو "دل " داده بودم ... لعنتـــــــــــــــــــی !!!!! هر آهنگی که گوش میدهم ، به هر زبانی که باشد ، بغضم را میشکند . . . نمی دانم . . . بغضم به چند زبان زنده دنیا مسلط است !! کلاغ جان! قصه من به سر رسید... سوار شو! تو را هم تا خانه ات می...
-
قطعات عاشقانه2....
دوشنبه 23 مردادماه سال 1391 16:42
دسـتـمـال کـاغـذی! آری سـهـم اشـکـهـای مـن فـقـط هـمـیـن اسـت... نـه قـلـب یـک آدم! تا دیروز هرچه می نوشتم عاشقانه بود...... از امروز هرچه بنویسم صادقانه است..... عاشقانه دوستت دارم..!!! با هر کس باید مثل خودش بود... به من یاد بدهـ : بی معرفتی را... نامردی را... بی وجدانی را... وقتی تنهـــــایی به همه چیز و همه کس...
-
قطعات عاشقانه...
چهارشنبه 18 مردادماه سال 1391 15:43
خط می کشم روی اسمت با مدادی که نوک ندارد هیچ وقت...!!! دلتنگی های من به تو رفته اند آرام می آیند در دل می نشینند دیگر نمی روند از خوب ها بیشتر میترسم...! آخر..! یک روز تو خوب ِ من بودی ...! راستش را بگو در زندگی قبلیت یک لیوان شیر نسکافه ی داغ نبودی؟ تلخ ِ شیرین گرم و خواستنی و به شدت آرام بخش.... از آن شب که میان اس...
-
منتظرم....
جمعه 13 مردادماه سال 1391 17:29
مـنـتـــــــظـرم ... مـنـتـــــــظـر ِ یِک مـعـجـزه ی نـزدیـک نـه دور نـه خـیـلـی دیــر و نـه غـیـــر مـمـکـن. هـمـیـن کـه بـرگـردم تـــــو مـنـتـــــــظـرم بـاشـی . . .
-
مــــــے گویند ســــآده ام...
چهارشنبه 11 مردادماه سال 1391 15:25
مــــے گــُــویـَـنــد ســـــآدِه ام،، مـــے گـُــویــَـنـــد تــُــومَــــرا بآ یــِک جُمـــــلـــﮧ یـِــک لَبـــــخـنـــد،،، بـِـــﮧ بــازےمیـــــگیــــرے ... ... ... مــــــے گـُــــوینــــد تـَــرفنــد هـــآیت، شِـــیطنـــتهــــآیت و دروغ هآیـــت را نمــــے فَهمَــــم ... !! مــــــے گویند ســــآده ام اما...
-
به این میگن عشق تا زمان پیری...
دوشنبه 9 مردادماه سال 1391 16:10
نظر شما چیه؟؟؟؟؟؟
-
*شاه دل*
جمعه 6 مردادماه سال 1391 15:37
ﺁﯾــﺎ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﺴﺘﯿﺪ؟؟ ﺷﺎﻩ ﺩﻝ ﺗﻨﻬﺎ ﺷﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﺳﯿﺒﯿﻞ ﻧﺪﺍﺭﻩ(!) ﺷﻤﺸﯿﺮ ﯾﺎ ﺧﻨﺠﺮﺵ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺭﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺵ ﺑﺎﺷﻪ(!) ﭘﺸﺘﺶ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺷﺪﻩ (!) ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﻝ ﺑﺎ ﺁﺩﻣـــــﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﺎﺭﺍﺭﻭ ﻣﯽﮐﻨــــــﻪ / . . .
-
تنها...
سهشنبه 3 مردادماه سال 1391 15:34
آهای کافه چی..... میز هایت را تک نفره بچین نمی بینی.....؟ همه تنهاییم
-
*برای مرد ساده*
سهشنبه 3 مردادماه سال 1391 14:47
-
همیشه یکی هست...
یکشنبه 1 مردادماه سال 1391 15:37
همیشه یکی هست که با رفتنش که با نبودنش میشه همه زندگی رو از لبخند پر کرد همیشه یکی هست که درست جایی که نباید باشه ، میاد که درست جایی باید باشه ،میره و حالا تکرار این حرفا خلاصه ای در من است
-
*سادگی*
شنبه 31 تیرماه سال 1391 13:08
همه چیز ساده بود چه برگ خشکیده درخت چه هوای بارانی ان روز چه ان نیکت همیشه خزان ساده و ماندگار حتی دوست داشتن ما در اوج سادگی زیبا بود!
-
ای عشق.....
دوشنبه 26 تیرماه سال 1391 12:45
ای عشق مدد کن که به سامان برسیم... چون مزرعه ی تشنه به باران برسیم... یا من برسم به یار یا یار به من... یا هردو بمیریم و به پایان برسیم.
-
****
جمعه 23 تیرماه سال 1391 15:06
*اینقد خوب و عزیزی که به هنگام وداع حیفم اید که تو را دست خدا بسپارم*
-
مراحله زندگی..
پنجشنبه 22 تیرماه سال 1391 14:18
تولد با گریه کودکی با بازی جوانی باشهرت عشق با حسرت ازدواج با حمایت مرگ با وحشت گذشت زمانه با سرعت این است بازی تلخ طبیعت .....
-
*دلشکسته*
دوشنبه 19 تیرماه سال 1391 14:06
به نام کبوتر سفید آرزوهایم شبی از سوز دل گفتم قلم را بیا بنویس غم های دلم را قلم گفت برو بیچاره ی عاشق ندارم طاقت اینکوه غم را ***** شبی پرسیدمش با بی قراری به غیر از من کسی را دوست داری ز چشمش اشک شد از شرم جاری میان گریه هایش گفت اری !
-
*قیامت*
یکشنبه 18 تیرماه سال 1391 16:47
یادم میاد میگفتی،برو خدا نگه دار،نوشتی روی دیوار،به ارزوی دیدار رفتم غروب رفتن،دلم میگفتش نرو،نمیشنیدم انگار،من التماس دلو رفتمو باز اومدم اما ندیدم اونو،گفتن که دیر رسیدی داده به دنیا جونو گفتم محاله هرگز،اونی که منو دوست داره،قول داده بود که هیچ وقت منو تنها نزاره میگن که ارزومون، افتاده به قیامت ،گلم من که ندارم...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 17 تیرماه سال 1391 19:49
-
*قلم*
شنبه 17 تیرماه سال 1391 15:12
ای قلم یاریم کن تا بنگارم دردم را بر صفحه ی سپید کاغذ بگویم از دل هایی که سنگی شده اند و قدمهایی که عشق را لگدمال میکنند و قلبهایی که فقط صدای شکستنشان به گوش می رسد.
-
شکست
جمعه 16 تیرماه سال 1391 15:19
امروز بسیار شکستم اما بی صدا هرکه رسید حتی رهگذران بی انکه به حالم پی ببرد هرچه مانده بود شکست شاید خوشحال میشد اما دم نزدم حتی گریه ام را هم خفه کردم اشک نریختم اینک لبریزم من که تا این لحظه گریه ام را خفه کردم اه شاید روزی رسد که من ... خدایا کفر نمیگویم پس باش پس امید زندگی ده پس بگذار همان طور که بودم ادامه دهم نه...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 14 تیرماه سال 1391 13:35
دعا کنید براش....... بچه ها عخشم دیروز حالش بد بود.......سرما خورده بود .همه بدنش درد میکرد......بهش گفتم برو دکتر گفت رفتم.........ولی هنوز حالش بد بود ......امروز حالشو نپرسیدم باید برم ببینم حالش چطوره..........فقط براش دعا کنید بابای